ای از تبار گل و پرنده!   2012-06-16 00:23:49

خانه خانه ی اشک بود، مسیر مسیر بی پناهی.. از تبار گل ها بودید و اهل این جهان نبودید و تیر ستم که بارید خوش پرکشیدید.. ما ماندیم و خاطره ی ابریشمی نگاه ندا و بی کسی ترانه و مظلومیت سهراب. هیچ باغ چه ای برای مادران تان رنگی و بویی ندارد الا آواز رنگین کمان آزادی.
روزها بود می خواستم چند خطی بنویسم، دستم به نوشتن نمی رفت، خرداد که ماه زایش است و به بر رسیدن سه سال است که غم بدلم می نشاند. من هم مادرم و از ظلمی که رفته بر ایشان بی قرار. اما بی قراری را کجا ببریم که به هر گوشه می نگری چشمی اشک بار است و دلی عزا دار، تا اشک مادر کیانوش و محمد و شبنم جاری ست، چشمانمان تر است و روزگارمان پرغصه ولی امید هنوز می تپد در دل های مان و یادمان نمی رود که چون سرو ایستاده رفتید که اهل پرواز این چنین پر می کشند. یادتان همیشه با ماست و راه تان همیشه جاری...


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات